(رستوران) پیشخدمت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They’ve just employed five new waitpersons.
آنها بهتازگی پنج پیشخدمت جدید استخدام کردهاند.
We finished our lunch and left a tip on the table for the waitperson.
ناهارمان را تمام کردیم و برای پیشخدمت روی میز انعام گذاشتیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «waitperson» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waitperson