آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Waitperson

ˈweɪtpɜ˞ːsn ˈweɪtpɜːsn

معنی waitperson | جمله با waitperson

noun countable

(رستوران) پیشخدمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

They’ve just employed five new waitpersons.

آن‌ها به‌تازگی پنج پیشخدمت جدید استخدام کرده‌اند.

We finished our lunch and left a tip on the table for the waitperson.

ناهارمان را تمام کردیم و برای پیشخدمت روی میز انعام گذاشتیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد waitperson

  1. noun server
    Synonyms:

ارجاع به لغت waitperson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waitperson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/waitperson

لغات نزدیک waitperson

پیشنهاد بهبود معانی