آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Leave Behind

liv bɪˈhaɪnd liːv bɪˈhaɪnd

معنی leave behind | جمله با leave behind

phrasal verb B1

جا گذاشتن، فراموش کردن

When we moved, I left behind my favorite jacket.

وقتی نقل‌مکان کردیم، ژاکت مورد علاقه‌ام را جا گذاشتم.

They promised not to leave behind any trash when they camped in the forest.

آن‌ها قول دادند که وقتی در جنگل کمپ می‌زنند، هیچ زباله‌ای را فراموش نکنند.

phrasal verb

پشت سر گذاشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She decided to leave behind her old life and start anew.

او تصمیم گرفت زندگی قدیمی خود را پشت سر بگذارد و از نو شروع کند.

It's hard to leave behind all the memories we created together.

پشت سر گذاشتن تمام خاطراتی که با هم ساختیم، سخت است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت leave behind

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leave behind» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leave-behind

لغات نزدیک leave behind

پیشنهاد بهبود معانی