آخرین به‌روزرسانی:

Debug

ˌdiːˈbʌɡ ˌdiːˈbʌɡ

گذشته‌ی ساده:

debugged

شکل سوم:

debugged

سوم‌شخص مفرد:

debugs

وجه وصفی حال:

debugging

معنی

noun adverb

اشکال‌زدایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد debug

  1. verb troubleshoot
    Synonyms:
    fix repair correct remedy adjust sort out straighten out remove errors iron out work the bugs out of unravel untangle unscramble

سوال‌های رایج debug

گذشته‌ی ساده debug چی میشه؟

گذشته‌ی ساده debug در زبان انگلیسی debugged است.

شکل سوم debug چی میشه؟

شکل سوم debug در زبان انگلیسی debugged است.

وجه وصفی حال debug چی میشه؟

وجه وصفی حال debug در زبان انگلیسی debugging است.

سوم‌شخص مفرد debug چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد debug در زبان انگلیسی debugs است.

ارجاع به لغت debug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «debug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/debug

لغات نزدیک debug

پیشنهاد بهبود معانی