Recrudesce

ˌriːkruːˈdes ˌriːkruːˈdes
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
برگشتن، عود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recrudesce

  1. verb To come back to a former condition
    Synonyms: recur, reoccur, erupt, break, return, revert, break out, develop

ارجاع به لغت recrudesce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recrudesce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recrudesce

لغات نزدیک recrudesce

پیشنهاد بهبود معانی