Shoring

American: ˈʃɔːrɪŋ British: ˈʃɔːrɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shored
  • شکل سوم:

    shored
  • سوم‌شخص مفرد:

    shores

معنی

noun verb - transitive
شمع‌زنی (در ساختمان)، پیاده شدن در ساحل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shoring

  1. noun A beam or timber that is propped against a structure to provide support
    Synonyms: shore
  2. noun The act of propping up with shores
    Synonyms: shoring up, propping up

ارجاع به لغت shoring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shoring

لغات نزدیک shoring

پیشنهاد بهبود معانی