فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Shoring

American: ˈʃɔːrɪŋ British: ˈʃɔːrɪŋ

گذشته‌ی ساده:

shored

شکل سوم:

shored

سوم‌شخص مفرد:

shores

معنی

noun verb - transitive

شمع‌زنی (در ساختمان)، پیاده شدن در ساحل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shoring

  1. noun a beam or timber that is propped against a structure to provide support
    Synonyms:
    shore
  1. noun the act of propping up with shores
    Synonyms:
    propping up shoring up

ارجاع به لغت shoring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shoring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shoring

لغات نزدیک shoring

پیشنهاد بهبود معانی