فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Short-term

ˈʃɔːrttɜrːm ˈʃɔːttɜːm

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

کوتاه‌مدت

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the short-term effects of the medicine

تأثیرات کوتاه‌مدت این دارو

The short-term goal is to finish this project by the end of the week.

هدف کوتاه‌مدت این است که این پروژه تا پایان هفته تمام شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد short-term

  1. adjective intended, used, or present for a limited time
    Synonyms:
    temporary interim provisional impermanent short-range short-run

ارجاع به لغت short-term

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «short-term» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/short-term

لغات نزدیک short-term

پیشنهاد بهبود معانی