گذشتهی ساده:
beggaredشکل سوم:
beggaredسومشخص مفرد:
beggarsوجه وصفی حال:
beggaringشکل جمع:
beggarsگرفتار فقر و فاقه، به گدایی انداختن، بیچاره کردن، گدا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Beggars were begging in the streets.
گدایان درخیابانها گدایی میکردند.
Come give uncle a kiss, you beggar!
بیا به عموجان یه بوس بده، بیغیرت!
You lucky beggar!
ای ناقلا!
Free spending beggared the company.
ولخرجی شرکت را از هستی ساقط کرد.
Her beauty beggars description.
زیبایی او توصیفناپذیر است.
دندان اسب پیشکشی را نباید شمرد، گدا حق انتخاب ندارد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beggar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beggar