Impecunious

ˌɪmpɪˈkjuːniəs ˌɪmpɪˈkjuːniəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بی‌پول، تهیدست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the impecunious man
- مرد بی‌پول
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impecunious

  1. adjective poverty-stricken
    Synonyms: beggared, broke, cleaned out, destitute, dirt poor, homeless, impoverished, indigent, insolvent, necessitous, needy, penniless, penurious, poor, strapped, unprosperous
    Antonyms: moneyed, rich, wealthy

ارجاع به لغت impecunious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impecunious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impecunious

لغات نزدیک impecunious

پیشنهاد بهبود معانی