فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Indigenous

ɪnˈdɪdʒnəs ɪnˈdɪdʒnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

بومی، طبیعی، ذاتی، فطری

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Lions are indigenous to Africa.

شیر بومی افریقا است.

Indians are indigenous inhabitants of America.

سرخپوستان ساکنان بومی امریکا هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

plants that are indigenous to the Loot Desert

گیاهان بومی کویر لوت

behavior that is indigenous to human beings

رفتاری که در انسان‌ها ذاتی است

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indigenous

  1. adjective native, inborn
    Synonyms:
    natural original domestic inborn inherent innate endemic homegrown primitive congenital inbred aboriginal connate autochthonous unacquired chthonic
    Antonyms:
    foreign alien

ارجاع به لغت indigenous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indigenous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indigenous

لغات نزدیک indigenous

پیشنهاد بهبود معانی