فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overdose

ˈoʊvərdoʊs ˈoʊvərdoʊs ˈəʊvədəʊs ˈəʊvədəʊs

گذشته‌ی ساده:

overdosed

شکل سوم:

overdosed

سوم‌شخص مفرد:

overdoses

وجه وصفی حال:

overdosing

شکل جمع:

overdoses

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb

داروی بیش‌از‌حد لزوم، دوای زیاد خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He overdosed on heroine and died.

در مصرف هروئین افراط کرد و مرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overdose

  1. verb dose too heavily
    Synonyms:
    od
  1. noun
    Synonyms:
    excessive dose heavy dose excessive dosage overtreatment too-much

ارجاع به لغت overdose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overdose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overdose

لغات نزدیک overdose

پیشنهاد بهبود معانی