Membership Card

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    membership cards

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable
کارت عضویت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The gym requires a valid membership card for entry.
- این باشگاه ورزشی برای ورود به یک کارت عضویت معتبر نیاز دارد.
- The store offers discounts for customers with a membership card.
- این فروشگاه به مشتریانی که کارت عضویت دارند تخفیف می‌دهد.
- The library issued a membership card to every new patron.
- کتابخانه برای همه‌ی مراجعه‌کنندگان جدید کارت عضویت صادر می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد membership card

  1. noun a representation of a person's tie to a specific organization

ارجاع به لغت membership card

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «membership card» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/membership-card

لغات نزدیک membership card

پیشنهاد بهبود معانی