با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Membership

ˈmembərʃɪp ˈmembəʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    memberships

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable B1
    عضویت، هموندی، اعضا
    • - a membership card
    • - کارت عضویت
    • - The membership is opposed to this idea.
    • - اعضا با این عقیده مخالفند.
    • - This club has small membership.
    • - این باشگاه اعضای معدودی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد membership

  1. noun belonging to organization; those belonging to a group
    Synonyms: associates, association, body, club, company, enrollment, fellows, group, members, participation, society

ارجاع به لغت membership

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «membership» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/membership

لغات نزدیک membership

پیشنهاد بهبود معانی