امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Polity

ˈpɑːlət̬i ˈpɒləti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
طرز حکومت، طرز اداره، سیاست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد polity

  1. noun An organized geopolitical unit
    Synonyms:
    body politic country land nation state
  1. noun The form of government of a social organization
    Synonyms:
    republic commonwealth civil order country

ارجاع به لغت polity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «polity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/polity

لغات نزدیک polity

پیشنهاد بهبود معانی