جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Republic

rɪˈpʌblɪk rɪˈpʌblɪk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

countable

جمهوری

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

the Republic of Georgia

جمهوری گرجستان

Iran became a republic in 1979.

در 1979 ایران جمهوری شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد republic

noun a political system in which the supreme power lies in a body of citizens who can elect people to represent them

Synonyms:

democracy state nation self-government commonwealth democratic state representative-government constitutional government government by popular sovereignty

ارجاع به لغت republic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «republic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/republic

لغات نزدیک republic

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!