امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bullshit

ˈbʊlˌʃɪt ˈbʊlˌʃɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bullshat
  • شکل سوم:

    bullshitted
  • سوم شخص مفرد:

    bullshits
  • وجه وصفی حال:

    bullshitting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    (عامیانه - ناپسندیده) چرند، چرت‌وپرت، سخن پوچ، لاف، گزافه‌گویی، چاخان، چرت
    • - Don't give me that bullshit!
    • - مزخرف نگو!
    • - Bullshit! I don't believe a word of what you say!
    • - برو بابا! یک کلمه از حرف‌هاتو باور ندارم!
  • verb - transitive
    (عامیانه - ناپسندیده) چرند گویی کردن، مزخرف گفتن، غلو کردن، قمپز دادن
    • - Don't bullshit me!
    • - دست از چرندبافی بردار! چاخان نکن!
  • verb - intransitive
    (عامیانه، ناپسندیده) سرگین گاو، تپاله‌ی گاو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bullshit

  1. verb Speak insincerely or without regard for facts or truths
    Synonyms: talk through one's hat, bull, fake
  2. noun Obscene words for unacceptable behavior
    Synonyms: bull, irish bull, horseshit, crap, shit, dogshit

ارجاع به لغت bullshit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bullshit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bullshit

لغات نزدیک bullshit

پیشنهاد بهبود معانی