امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Poo

puː puː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    poos

توضیحات

در انگلیسی آمریکایی به‌جای poo معمولاً از poop استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable informal
انگلیسی بریتانیایی عن، مدفوع، پی‌پی، گه، سرگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We had to clean the cat's litter box filled with poo.
- ما مجبور شدیم ظرف خاک گربه را که پر از مدفوع بود تمیز کنیم.
- The garden smelled terrible because of the stray dog's poo.
- باغچه به‌خاطر گه سگ ولگرد بوی افتضاحی می‌داد.
- We had to clean up the poo from the ground before the guests arrived.
- قبل‌از آمدن مهمان‌ها باید پی‌پی را از روی زمین پاک می‌کردیم.
verb - intransitive informal
انگلیسی بریتانیایی ریدن، دفع کردن مدفوع، مدفوع کردن
- The cat usually goes outside to poo.
- این گربه معمولاً برای دفع کردن به بیرون می‌رود.
- After eating, the baby started to poo in her diaper.
- پس‌از خوردن غذا، کودک شروع به ریدن در پوشک خود کرد.
- He couldn't hold it and had to poo quickly.
- او نمی‌توانست نگهش دارد و مجبور شد سریع مدفوع کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد poo

  1. noun the solid waste excreted from the digestive tract of humans and animals
  1. verb to defecate or to pass stool

ارجاع به لغت poo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poo

لغات نزدیک poo

پیشنهاد بهبود معانی