شکل جمع:
poosدر انگلیسی آمریکایی بهجای poo معمولاً از poop استفاده میشود.
انگلیسی بریتانیایی عن، مدفوع، پیپی، گه، سرگین
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
We had to clean the cat's litter box filled with poo.
ما مجبور شدیم ظرف خاک گربه را که پر از مدفوع بود تمیز کنیم.
The garden smelled terrible because of the stray dog's poo.
باغچه بهخاطر گه سگ ولگرد بوی افتضاحی میداد.
We had to clean up the poo from the ground before the guests arrived.
قبلاز آمدن مهمانها باید پیپی را از روی زمین پاک میکردیم.
انگلیسی بریتانیایی ریدن، دفع کردن مدفوع، مدفوع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cat usually goes outside to poo.
این گربه معمولاً برای دفع کردن به بیرون میرود.
After eating, the baby started to poo in her diaper.
پساز خوردن غذا، کودک شروع به ریدن در پوشک خود کرد.
He couldn't hold it and had to poo quickly.
او نمیتوانست نگهش دارد و مجبور شد سریع مدفوع کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «poo» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poo