آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ مهر ۱۴۰۴

    Bath

    bæθ bɑːθ

    گذشته‌ی ساده:

    bathed

    شکل سوم:

    bathed

    سوم‌شخص مفرد:

    baths

    وجه وصفی حال:

    bathing

    شکل جمع:

    baths

    معنی bath | جمله با bath

    noun countable A1

    انگلیسی بریتانیایی وان، وان حمام

    bath, وان، وان حمام

    در انگلیسی آمریکایی از bathtub استفاده می‌شود.

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    She ran the bath.

    وان را پر کرد.

    The children love playing in the bath.

    بچه‌ها عاشق بازی کردن در وان حمام هستند.

    noun countable A1

    شستشو، استحمام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Mehri gave the baby a bath.

    مهری بچه را شست.

    He enjoys a relaxing bath after a long day at work.

    او از استحمامی آرامش‌بخش بعداز روز طولانی کاری لذت می‌برد.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی حمام

    Is somebody in the bath?

    آیا در حمام کسی هست؟

    How many baths does the house have?

    این خانه چند حمام دارد؟

    noun countable

    هر نوع درمان

    He found relief from his arthritis through regular mud baths.

    او از طریق لجن‌درمانی منظم آرتروز خود را تسکین داد.

    Doctors often recommend thermal baths for muscle pain.

    پزشکان اغلب درمان‌های آب گرم را برای درد عضلات توصیه می‌کنند.

    noun countable

    ظرف، تشت، حوضچه، محفظه (هر ظرف نگه‌دارنده‌ی مایع)

    The technician dipped the metal into a bath of acid.

    تکنسین، فلز را در ظرفی پر از اسید فرو برد.

    There was a small stone bath at the center of the courtyard.

    حوضچه‌ی سنگی کوچکی در مرکز حیاط وجود داشت.

    noun plural

    انگلیسی بریتانیایی قدیمی استخر شنا

    He learned to swim at the local baths.

    او شنا را در استخر محلی یاد گرفت.

    The children went to the baths every Saturday morning.

    بچه‌ها هر شنبه صبح به استخر شنا می‌رفتند.

    noun plural

    گرمابه‌، حمام عمومی

    People would socialize and relax at the baths.

    مردم در حمام‌های عمومی معاشرت می‌کردند و استراحت می‌کردند.

    The old baths have now been converted into a museum.

    گرمابه‌ی قدیمی اکنون به موزه تبدیل شده است.

    verb - intransitive verb - transitive

    انگلیسی بریتانیایی حمام‌گرفتن، دوش‌گرفتن، شستن (شخصی دیگر)

    در انگلیسی آمریکایی از bathe استفاده می‌شود.

    Have you bathed the dog yet?

    آیا سگ را شسته‌اید؟

    I usually bath in the evening.

    من معمولاً عصرها حمام می‌کنم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bath

    1. noun an enclosure prepared for bathing
      Synonyms:
      bathroom tub bathtub sauna shower spa lavatory sitz-bath jacuzzi washroom powder-room bidet steam-room turkish-bath ablution balneation public baths balneology bathhouse pumproom bathing sweat-lodge shower-room caldarium shower stall cleansing dip hot-tub hydrotherapy whirlpool bath Jacuzzi (trademark) baths lavement thermae plunge mikvah (Judaism) bathing tub balneum sudatorium sponge toilet turkish wash tepidarium
    1. verb clean one's body by immersion into water
      Synonyms:
      bask cleanse immerse indulge bathe languish lave luxuriate moisten revel shower suffuse swim wallow wash wet
    1. noun washing with water and, usually, soap
      Synonyms:
      wash cleansing shower soaking soak scrubbing tub ablution soaping douche dip dousing sponging gargle laving
    1. noun room for bathing
      Synonyms:
      bathroom washroom restroom toilet lavatory shower shower room powder room sauna spa steam room

    Collocations

    bath (or swimming bath)

    (انگلیس) استخر شنا (عمومی)

    eye bath

    چشم شویه

    run a bath

    وان را پر از آب کردن

    سوال‌های رایج bath

    معنی bath به فارسی چی میشه؟

    کلمه "bath" در زبان انگلیسی به معنای "حمام" یا "استحمام" است و به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها اشاره دارد که در آن فرد در آب یا مایعات دیگر غوطه‌ور می‌شود تا تمیز شود یا آرامش پیدا کند. این کلمه به اشکال مختلفی می‌تواند استفاده شود و در ادامه به تفصیل به معانی، توضیحات و نکات جالب مربوط به آن پرداخته می‌شود.

    معانی و توضیحات

    1. حمام (Bath):

    - این معنی به مکان یا فضایی اشاره دارد که در آن فرد می‌تواند به استحمام بپردازد. حمام معمولاً شامل وان، دوش و سیستم‌های آب‌گرم‌کن است.

    - در فرهنگ‌های مختلف، حمام ممکن است به شکل‌های مختلفی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، در برخی کشورها مانند ژاپن، استفاده از آب گرم برای استراحت و آرامش اهمیت زیادی دارد.

    2. استحمام (Bathing):

    - این کلمه همچنین به فرآیند شستشو با آب اشاره دارد. استحمام می‌تواند به صورت روزمره یا به عنوان یک فعالیت آرامش‌بخش انجام شود.

    - در برخی فرهنگ‌ها، استحمام به عنوان یک روش درمانی و بهداشتی در نظر گرفته می‌شود.

    3. حمام درمانی (Therapeutic Bath):

    - در پزشکی و درمان‌های طبیعی، حمام‌های درمانی برای بهبود وضعیت جسمی و روحی افراد به کار می‌روند. این نوع حمام‌ها ممکن است شامل مواد معدنی، گیاهان دارویی یا روغن‌های معطر باشند.

    4. حمام عمومی (Public Bath):

    - در برخی از کشورها، حمام‌های عمومی وجود دارند که افراد می‌توانند به صورت گروهی از آن‌ها استفاده کنند. این نوع حمام‌ها می‌توانند به عنوان مکان‌هایی برای اجتماعی شدن و آرامش نیز عمل کنند.

    نکات جالب

    - تاریخچه: استفاده از حمام به دوران باستان برمی‌گردد. رومی‌ها به خاطر حمام‌های عمومی و سیستم‌های آب‌رسانی پیشرفته‌شان معروف بودند. این حمام‌ها نه تنها برای شستشو، بلکه برای ملاقات‌های اجتماعی و ورزش نیز مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

    - روانشناسی: استحمام می‌تواند تأثیر زیادی بر روحیه و احساسات فرد داشته باشد. آب به عنوان یک عنصر آرامش‌بخش شناخته می‌شود و استحمام می‌تواند به کاهش استرس و افزایش احساس راحتی کمک کند.

    - حمام و فرهنگ: در کشورهایی مانند ترکیه، حمام‌های سنتی (حمام ترکی) بخشی از فرهنگ و تاریخ آن کشور هستند و تجربه‌ای اجتماعی و فرهنگی به حساب می‌آیند.

    - حمام‌های طبیعی: در برخی نقاط دنیا، مانند ایسلند و ژاپن، وجود آب‌های گرم طبیعی باعث ایجاد مکان‌های طبیعی برای استحمام شده است که تجربه‌ای منحصر به فرد را برای بازدیدکنندگان فراهم می‌کند.

    - حمام و فناوری: امروزه با پیشرفت فناوری، حمام‌های هوشمند طراحی شده‌اند که امکاناتی مانند تنظیم دما، نورپردازی و حتی پخش موسیقی را ارائه می‌دهند.

    گذشته‌ی ساده bath چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده bath در زبان انگلیسی bathed است.

    شکل سوم bath چی میشه؟

    شکل سوم bath در زبان انگلیسی bathed است.

    شکل جمع bath چی میشه؟

    شکل جمع bath در زبان انگلیسی baths است.

    وجه وصفی حال bath چی میشه؟

    وجه وصفی حال bath در زبان انگلیسی bathing است.

    سوم‌شخص مفرد bath چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد bath در زبان انگلیسی baths است.

    ارجاع به لغت bath

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bath» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bath

    لغات نزدیک bath

    • - batfish
    • - batfowl
    • - bath
    • - bath (or swimming bath)
    • - bath brick
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.