آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Spanking

ˈspæŋkɪŋ ˈspæŋkɪŋ

گذشته‌ی ساده:

spanked

شکل سوم:

spanked

سوم‌شخص مفرد:

spanks

معنی spanking | جمله با spanking

noun adjective adverb

سریع، سریع‌السیر، تند، تندرو، تیزپا

adjective adverb noun

(نسیم) تند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adjective adverb

(عامیانه) عالی، خارق‌العاده، ابر روال، بزرگ

noun adjective adverb

(عامیانه) کاملاً، صد‌درصد

spanking new

نو نو، کاملاً نو

adjective adverb noun

چند در کونی (برای تنبیه)

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spanking

  1. verb give a spanking to; subject to a spanking
    Synonyms:
    slapping smacking whacking striking paddling clipping cuffing punching boxing belting socking chastising punishing whipping flogging thrashing buffeting switching busting

سوال‌های رایج spanking

گذشته‌ی ساده spanking چی میشه؟

گذشته‌ی ساده spanking در زبان انگلیسی spanked است.

شکل سوم spanking چی میشه؟

شکل سوم spanking در زبان انگلیسی spanked است.

سوم‌شخص مفرد spanking چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد spanking در زبان انگلیسی spanks است.

ارجاع به لغت spanking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spanking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spanking

لغات نزدیک spanking

پیشنهاد بهبود معانی