امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Belting

American: ˈbeltɪŋ British: ˈbeltɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    belted
  • شکل سوم:

    belted
  • سوم‌شخص مفرد:

    belts

معنی

محل بستن کمربند، زدن (به‌وسیله‌ی کمربند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد belting

  1. verb To take into the mouth and swallow (a liquid)
    Synonyms:
    swigging supping quaffing imbibing drinking
  1. verb To deliver a powerful blow to suddenly and sharply
    Synonyms:
    clouting pasting conking walloping clipping bopping biffing whopping whamming whacking thwacking striking socking smiting smashing slugging slogging slamming popping knocking hitting catching bashing
  1. verb Hit hard
    Synonyms:
    ringing girdling encompassing whacking surrounding striping stripping marking investing girding encircling banding clobbering circuiting circling compassing blowing beating bashing
    Antonyms:
    tapping patting

ارجاع به لغت belting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/belting

لغات نزدیک belting

پیشنهاد بهبود معانی