سومشخص مفرد:
beltsوجه وصفی حال:
beltingدارای کمربند، حمایل دار، ممتاز
a belted knight
اشرافی ممتاز، اشرافی حمایلبند
a belted jacket
کت کمربنددار
a belted tire
(اتومبیل) تایر تسمهدار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «belted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belted