Incoherence

ˌɪnkoʊˈhɪərəns ˌɪnkəʊˈhɪərəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
عدم ربط، عدم چسبندگی، ناجوری، عدم تطابق، ناسازگاری، تناقض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incoherence

  1. noun disjointedness
    Synonyms:
    nonsense rambling incongruity unintelligibility

ارجاع به لغت incoherence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incoherence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incoherence

لغات نزدیک incoherence

پیشنهاد بهبود معانی