ناشناس، با هویت یا لباس مبدل، بهطور ناشناس
Shah Abbas went to the Jewish district incognito.
شاهعباس بهطور ناشناس به محلهی یهودیان رفت.
ناشناخته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the skull that had remained incognito for decades.
جمجمهای که چندین دهه ناشناخته مانده بود.
آدم ناشناس، با نام مستعار، آدم شناختهنشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «incognito» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/incognito