فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سرم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • (فیزیولوژی) پیماب، خونابه
  • فونتیک فارسی

    serom
  • اسم
    serum, blood serum
    • - او هر شب برای مرطوب نگه داشتن پوستش به صورتش سرم می‌زند.

    • - She applied a serum to her face every night to keep her skin hydrated.
    • - دکتر برای درمان مریضی بیمار سرم تجویز کرد.

    • - The doctor prescribed a serum to treat the patient's illness.
  • آب‌مقطر حاوی مقداری نمک یا گلوکز
  • فونتیک فارسی

    serom
  • اسم
    infusion, injection (of water and salt or glucose)
    • - پزشک برای درمان عفونت بیمار سرم آنتی‌بیوتیک تجویز کرد.

    • - The doctor prescribed an infusion of antibiotics to treat the patient's infection.
    • - سرم اسطوخودوس و رزماری

    • - infusion of lavender and rosemary
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سرم

ارجاع به لغت سرم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرم

لغات نزدیک سرم

پیشنهاد بهبود معانی