آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سرما به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sarmaa /

cold (weather), coldness, chill, frigidity, nippiness, chim-, cryo-, psychro-

cold

coldness

chill

frigidity

nippiness

chim-

cryo-

psychro-

سردی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

سرتاسر بدنم احساس سرما می‌کردم.

I felt cold all over my body.

انگشتانم از شدت سرما بی‌حس شده بودند.

My fingers were benumbed by the extreme cold.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

سرما فلزات را منقبض می‌کند.

Cold contracts metals.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرما

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

سوال‌های رایج سرما

سرما به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «سرما» در زبان انگلیسی به cold یا coldness ترجمه می‌شود.

«سرما» مفهومی گسترده و چندوجهی است که هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ احساسی و فرهنگی کاربرد دارد. در معنای اولیه و ملموس، سرما به دمای پایین و کاهش محسوس حرارت اطلاق می‌شود؛ حالتی که معمولاً با لرز، انقباض عضلات، و نیاز به پوشش گرم همراه است. این پدیده می‌تواند ناشی از تغییرات فصلی، شرایط جوی، یا محیط‌های مصنوعی مانند فریزرها و اتاق‌های سرد باشد. در مناطق سردسیر جهان، سرما یکی از عوامل اصلی در طراحی زندگی، معماری، پوشاک و حتی شیوه‌های رفت‌وآمد است.

از منظر علمی، سرما بیانگر کاهش انرژی جنبشی مولکول‌هاست. هرچه دما پایین‌تر می‌رود، حرکت مولکولی کاهش می‌یابد و این روند در نهایت می‌تواند به حالت‌های جامد یا حتی انجماد منجر شود. سرما بر بسیاری از فرآیندهای زیستی، شیمیایی و فیزیکی تأثیرگذار است و در صنایع گوناگون از جمله پزشکی، کشاورزی و ذخیره‌سازی مواد غذایی کاربرد دارد. کنترل دقیق دما و استفاده از سرما در قالب فناوری‌هایی مانند تبرید و فریز کردن، نقشی حیاتی در حفظ کیفیت و سلامت محصولات ایفا می‌کند.

در بدن انسان، قرار گرفتن در معرض سرما می‌تواند پیامدهای مختلفی داشته باشد. پاسخ طبیعی بدن به سرما شامل لرز، منقبض شدن عروق، و تلاش برای حفظ حرارت مرکزی است. در صورت تماس طولانی با دمای بسیار پایین، ممکن است فرد دچار سرمازدگی یا کاهش خطرناک دمای بدن (هیپوترمی) شود. به همین دلیل، شناخت علائم و راهکارهای مقابله با سرما، به‌ویژه در فعالیت‌های بیرونی یا شرایط بحرانی، اهمیت زیادی دارد.

فراتر از معناهای جسمی، «سرما» در زبان و ادبیات اغلب به صورت استعاری به کار می‌رود. برای مثال، می‌توان از «سرما در نگاه»، «سکوتی سرد» یا «رابطه‌ای سرد» صحبت کرد. در این حالت‌ها، واژه‌ی سرما نشانگر بی‌احساسی، فاصله‌گیری عاطفی، یا نبود گرمای انسانی و محبت است. این کاربرد استعاری به درک عمیق‌تری از تأثیرات روانی و اجتماعی دما و حرارت در ارتباطات انسانی اشاره دارد.

در فرهنگ‌های مختلف، «سرما» هم به‌عنوان واقعیتی طبیعی و هم به‌عنوان نمادی از خاموشی، انزوا، یا پاکی شناخته می‌شود. در هنر و شعر، سرما ممکن است نشانه‌ی سکوت، انتظار، و گاه بازتابی از درون سرد و تنها باشد. در عین حال، بسیاری از مردم زیبایی زمستان و سرما را تحسین می‌کنند و آن را با لحظاتی چون برف، بخاری، نوشیدنی‌های گرم و سکوت آرام‌بخش شب‌های سرد پیوند می‌زنند.

«سرما» پدیده‌ای است با حضور عمیق و چندلایه در زندگی انسان، که هم بر جسم و روان تأثیر می‌گذارد و هم در زبان، فرهنگ و فناوری ریشه دوانده است. فهم دقیق این مفهوم می‌تواند به ما کمک کند تا نه‌تنها با آن سازگار شویم، بلکه معانی و نقش‌های متنوعش را در زندگی خود بازشناسیم.

ارجاع به لغت سرما

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرما» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرما

لغات نزدیک سرما

پیشنهاد بهبود معانی