آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴

    برد به انگلیسی

    معنی‌ها

    فونتیک فارسی / bard /

    cold(weather)

    cold

    فونتیک فارسی / bard /

    winning, amount won. range, [fig.] advantage

    winning

    amount won. range

    advantage

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    فونتیک فارسی / bard /

    striped cloth from Yemen

    striped cloth from Yemen

    field

    field

    فیزیک و الکترونیک
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد برد

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    برودت سرما سوز
    متضاد:
    حر
    مترادف:
    سود نفع
    متضاد:
    باخت
    مترادف:
    تیررس
    مترادف:
    پیروزی ظفر

    سوال‌های رایج برد

    برد به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «برد» در زبان انگلیسی به win، victory یا در برخی زمینه‌ها به range یا reach ترجمه می‌شود؛ بسته به بافت معنایی جمله، معادل آن می‌تواند متفاوت باشد.

    در معنای نخست و رایج، «برد» به معنای پیروزی در یک رقابت، بازی، نبرد یا چالش است. هنگامی که فرد یا گروهی در تقابل با رقیب خود موفق می‌شود، گفته می‌شود که «برد» حاصل شده است. این کاربرد در ورزش، بازی‌های فکری، رقابت‌های علمی و حتی مباحث روان‌شناسی فردی دیده می‌شود. مثلاً در یک مسابقه‌ی فوتبال، وقتی تیمی گل بیشتری به ثمر می‌رساند، از واژه‌ی «برد» برای اشاره به موفقیت او استفاده می‌شود. این معنا معمولاً با حس غرور، موفقیت و برتری همراه است.

    در مفهوم دوم، واژه‌ی «برد» در زمینه‌های فنی و علمی مانند فیزیک، مخابرات، یا مهندسی به معنای «محدوده‌ی اثر» یا «دامنه‌ی عملکرد» به کار می‌رود. برای مثال، وقتی گفته می‌شود "برد یک موشک" یا "برد آنتن"، منظور فاصله‌ای است که ابزار یا دستگاه مذکور می‌تواند بدون کاهش کارایی عمل کند. در این معنا، واژه‌ی «range» یا «reach» به عنوان معادل انگلیسی مناسب‌تر است. این کاربرد بیشتر جنبه‌ی فنی دارد و با کمیت و دقت عددی همراه است.

    از لحاظ زبان‌شناختی، واژه‌ی «برد» اسم مصدر است و از ریشه‌ی فعل «بردن» مشتق شده است. این فعل در زبان فارسی بار معنایی وسیعی دارد که شامل انتقال، پیروزی، کسب موفقیت، و حتی جا‌به‌جایی فیزیکی می‌شود. بنابراین، واژه‌ی «برد» نیز به‌طور طبیعی توانسته در بافت‌های معنایی متنوعی وارد شود و مفاهیم مختلفی را پوشش دهد. این ویژگی چندوجهی، آن را به واژه‌ای پرکاربرد در زبان گفتاری و نوشتاری تبدیل کرده است.

    ر حوزه‌ی فلسفه‌ی ذهن یا روان‌شناسی فردی، می‌توان از «برد» به معنای غلبه بر ضعف‌ها، ترس‌ها یا موانع ذهنی یاد کرد. در این نگاه، «برد» نه به معنای پیروزی بر دیگری، بلکه به معنای غلبه‌ی فرد بر درون خود یا شرایط دشوار بیرونی تلقی می‌شود. مثلاً ممکن است گفته شود: «برد واقعی زمانی است که انسان خودش را بهتر کند.» این تعبیر بار معنایی عمیق‌تری دارد و به جنبه‌های درونی و ارزشی زندگی انسان اشاره می‌کند.

    واژه‌ی «برد» چه در معنای ظاهری و چه در مفهوم نمادین آن، پیوندی عمیق با روحیه‌ی انسانی دارد. انسان همواره در تلاش برای رسیدن، پیروز شدن، و گسترش قلمرو خویش بوده است، چه در عرصه‌ی علم و دانش، چه در هنر و ورزش، و چه در زندگی شخصی و درونی. از این‌رو، «برد» فقط یک واژه نیست؛ بلکه نمادی از انگیزه، کوشش و میل به رشد و پیشرفت در فرهنگ و زبان فارسی به‌شمار می‌رود.

    ارجاع به لغت برد

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «برد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برد

    لغات نزدیک برد

    • - برخیزانیدن
    • - برخیزش
    • - برد
    • - برد برابر با باخت
    • - برد بیشتری داشتن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.