با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بال پرندگان
  • فونتیک فارسی

    par
  • اسم
    feather, plume, quill, pinion, penna, tectrix
    • - پرنده پر نمی‌زد، احدی دیده نمی‌شد.

    • - There wasn't a soul to be seen.
    • - پرندگان سالی یک یا دو بار پر می‌ریزند.

    • - Birds molt once or twice a year.
  • انباشته، مملو
  • فونتیک فارسی

    por
  • صفت
    full, filled, brimful, loaded, stuffed, packed, charged brimming, jam-packed
    • - زنی ثروتمند با دستانی پر از جواهر

    • - a rich lady with bejeweled hands
    • - پارکی پر از جمعیت

    • - a park aswarm with people
  • دانشمند، فهیم، دانا
  • فونتیک فارسی

    por
  • صفت
    knowledgeable, learned, scholarly
    • - او مرد خردمند و پری بود

    • - He was an intellectual, scholarly man
    • - مردی جوان و پر

    • - a scholarly young man
  • ورق، برگ
  • فونتیک فارسی

    par
  • اسم
    leaf, page, blade
    • - پر کاه

    • - blade of straw
    • - پر کاهو

    • - leaf of lettuce
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پر

ارجاع به لغت پر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پر

پیشنهاد بهبود معانی