امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پرتو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

partõ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرتو

  1. مترادف:
    اشعه تاب تابش درخشش روشنایی روشنی سو شعاع شعشعه ضیا فروغ نور
  1. مترادف:
    اثر نقش

ارجاع به لغت پرتو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرتو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرتو

لغات نزدیک پرتو

پیشنهاد بهبود معانی