فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

طرف، جانب

فونتیک فارسی

soo
اسم

direction, azimuth, orientation, flank, way

از هر سو گل و درخت دیده میشد.

Flowers and trees could be seen all around.

مشکلات جدی از هر سو به او روی آوردند.

Serious problems assailed him from every direction.

روشنایی، نور

فونتیک فارسی

soo
اسم

ray, light, ability to see

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

چشم کم‌سو

poor eyesight

سوی چشم

sight

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سو

  1. مترادف:
    جانب جهت راستا زی نزد کنار سمت سون سوی صوب طرف قبل گوشه وجه
  1. مترادف:
    پرتو روشنایی نور
  1. مترادف:
    سود منفعت نفع
  1. مترادف:
    خیال گمان
  1. مترادف:
    توان بینایی دید

ارجاع به لغت سو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سو

لغات نزدیک سو

پیشنهاد بهبود معانی