آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

نور به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / noor /

light, luminosity, luminescence, illumination, lumini, shining, luminousness, lambency, luster, effulgence, glow, glowing, fluorescence, glare, glimmer, gleam, sparkle, photo-

light

luminosity

luminescence

illumination

lumini

shining

luminousness

lambency

luster

effulgence

glow

glowing

fluorescence

glare

glimmer

gleam

sparkle

photo-

روشنایی

برای نشان دادن اثر نور پنجره، نیمی از چهره را روشن‌تر کشید.

To show the effect of the window light, he highlighted half of the face.

اتاق مملو از درخشش نور سوزان شمع بود.

The room was filled with the warm glow of candlelight.

اسم
فونتیک فارسی / noor /

(degree of) brightness, (degree of) luminescense

brightness

luminescense

میزان درخشندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

باید نور صفحه‌ی گوشی را زیاد کنم؛ نمی‌توانم زیر نور آفتاب ببینمش.

I need to turn up the brightness on my phone screen; I can't see it in the sunlight.

نور بالاتر نشان‌دهنده‌ی منبع نوری کارآمدتر است.

A higher degree of luminescence indicates a more efficient light source.

اسم
فونتیک فارسی / noor /

(degree of) vision, eyesight, ability to see

vision

eyesight

ability to see

توانایی دیدن

نور مورد نیاز برای این کار نسبتاً بالا است.

The degree of vision required for this task is quite high.

پس‌از عمل جراحی، نور او بهتر از همیشه بود.

After the surgery, his eyesight was better than ever before.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نور

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
پرتو تابش تلاء‌لو روشنایی سو ضیاء فروغ
متضاد:
مترادف:

سوال‌های رایج نور

نور به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «نور» در زبان انگلیسی به light ترجمه می‌شود. واژه «نور» به امواج الکترومغناطیسی قابل دیدن برای چشم انسان اشاره دارد که معمولاً از خورشید یا منابع مصنوعی مانند لامپ‌ها، چراغ‌ها و نورافکن‌ها می‌آید. نور یکی از اجزای حیاتی برای زندگی انسان‌ها، حیوانات، و گیاهان است و در بسیاری از فرآیندهای طبیعی و علمی نقش اساسی دارد. برای مثال، نور خورشید باعث فرآیند فتوسنتز در گیاهان می‌شود که برای رشد و بقای آن‌ها ضروری است.

در مفهوم فلسفی و نمادین، نور معمولاً به عنوان نمادی از حقیقت، دانش، روشنی، و الهام مورد استفاده قرار می‌گیرد. بسیاری از فرهنگ‌ها و مکاتب فکری نور را به عنوان نمادی از روشنایی ذهن یا رسیدن به فهم و حقیقت می‌بینند.

در علم فیزیک، نور به‌عنوان نوعی انرژی در نظر گرفته می‌شود که دارای ویژگی‌های خاصی مانند سرعت، طول موج، و فرکانس است. نور از ذرات کوچکی به نام فوتون تشکیل شده است و در فرایندهایی مانند انعکاس، انکسار، و شکست در محیط‌های مختلف عمل می‌کند.

نور به‌عنوان یک عامل ضروری برای زندگی روزمره و همچنین نماد معنوی و فلسفی، تأثیر زیادی بر احساسات، رفتارها، و حتی سلامت انسان‌ها دارد. این واژه در کاربردهای مختلف، از جمله طراحی، روان‌شناسی، و حتی هنرهای بصری، اهمیت زیادی دارد.

ارجاع به لغت نور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نور

لغات نزدیک نور

پیشنهاد بهبود معانی