much, many, excessive, great, too many, very much, too much, too, numerous, extensive, plenty, plentiful, legion, sizeable, mighty, scores, high, highly, heavily, intensely, greatly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کندن چاههای زیاد لایهی آبدار را خشک میکند.
Digging too many wells dries an aquifer.
درآمد زیاد
high income
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زیاد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زیاد