فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

زیاد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بسیار، خیلی، فراوان

فونتیک فارسی

ziyaad
صفت قید

much, many, excessive, great, too many, very much, too much, too, numerous, extensive, plenty, plentiful, legion, sizeable, mighty, scores, high, highly, heavily, intensely, greatly

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

کندن چاه‌های زیاد لایه‌ی آب‌دار را خشک می‌کند.

Digging too many wells dries an aquifer.

درآمد زیاد

high income

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زیاد

  1. مترادف:
    بابرکت بس بسیار بی‌شمار بی‌نهایت جزیل خیلی عدیده فراوان کثیر معتنابه مفرط وافر هنگفت

ارجاع به لغت زیاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زیاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زیاد

لغات نزدیک زیاد

پیشنهاد بهبود معانی