entire, complete, full, perfect, even, round, downright, unabridged
مقاله دیدگاه تمامی از موضوع بحثبرانگیز ارائه کرد.
The article presented a perfect view of the controversial topic.
صداقت تمام او همه را در اتاق شوکه کرد.
His unabridged honesty shocked everyone in the room.
finished, complete, completed, out, down, over, expired
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کتاب تمام شد و من میخواستم که بیشتر ادامه داشت.
The book was finished, and I was left wanting more.
مهمانی تمام شد و همه به خانه رفته بودند.
The party was over, and everyone had gone home.
all, whole, every, entire, over, livelong, lion's share
تمام شب در دیسکو رقصیدند.
They discoed all night.
در تمام مدت تعطیلات هوا بسیار بد بود.
During the entire holiday, the weather was abominable.
کلمهی «تمام» در زبان انگلیسی به complete یا finished ترجمه میشود، بسته به کاربرد آن در جمله.
«تمام» واژهایست که مفهوم پایان، کمال یا پوشش جامع را منتقل میکند. وقتی میگوییم «کاری تمام شد»، یعنی آن کار به پایان رسیده، دیگر نیازی به ادامه ندارد و همهی مراحل یا اجزا انجام شدهاند. از سوی دیگر، «تمام» میتواند به معنای جامع بودن هم بهکار رود؛ مثلاً در جملهی «تمام مردم شهر»، منظور همهی افراد بدون استثناء است. بنابراین، این کلمه میتواند هم دربارهی زمان و هم دربارهی کمیت بهکار رود و معنایی کاملکننده داشته باشد.
در زندگی روزمره، مفهوم «تمام» نقش مهمی در نظم و برنامهریزی دارد. انسانها برای حس رضایت نیاز دارند کاری را آغاز کنند، ادامه دهند و آن را تمام کنند. این حسِ پایان، به ذهن اجازه میدهد که از فشار و درگیری مداوم رها شود. به همین دلیل، تمامکردن یک پروژه یا حتی خواندن یک کتاب میتواند آرامش و احساس موفقیت را در پی داشته باشد. اما گاهی «تمام» میتواند احساسی تلخ هم داشته باشد؛ مثل پایان یک رابطه یا اتمام یک دورهی شیرین از زندگی.
از نظر فلسفی و روانشناسی، «تمام» مفهومی نسبیست. آیا چیزی واقعاً تمام میشود؟ یا فقط تغییر شکل میدهد؟ مثلاً پایان یک سال، درواقع شروع سالی دیگر است. یا تمام شدن کودکی، آغازی برای نوجوانیست. این دیدگاه به ما کمک میکند تا پایانها را نه بهعنوان شکست، بلکه بهعنوان فصلی از تحوّل ببینیم. به این ترتیب، «تمام» همیشه نشانهی مرگ یا توقف نیست، بلکه میتواند فرصتی برای تولدی دوباره باشد.
در زبان و ادبیات نیز «تمام» کاربردی استعاری دارد. شاعران و نویسندگان از این واژه برای خلق احساسات عمیقتر استفاده میکنند. مثلاً وقتی کسی میگوید «تمام وجودم پر از درد است»، منظورش فقط بدنش نیست، بلکه به نوعی رنجِ همهجانبه اشاره دارد. یا «تمام شب را بیدار ماندم»، یعنی چیزی ذهن او را بهطور کامل درگیر کرده. در این کاربردها، «تمام» تنها یک واژه نیست، بلکه نمادیست از شدّت، کمال و درگیری عاطفی.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تمام» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تمام