آخرین به‌روزرسانی:

قید به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

gheyd

press, cramp, tie, bond, obligation, stipulation, reservation, careadverb

مکانیک clamp

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قید

  1. مترادف:
    اسارت حبس گرفتاری
  1. مترادف:
    بست گیره
  1. مترادف:
    بند ریسمان
  1. مترادف:
    حباله طوق
  1. مترادف:
    محدودیت
  1. مترادف:
    مخمصه
  1. مترادف:
    آوند
  1. مترادف:
    شرط عهد
  1. مترادف:
    اندازه مقدار
  1. مترادف:
    اعلام ذمر

ارجاع به لغت قید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قید

لغات نزدیک قید

پیشنهاد بهبود معانی