فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حبس به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

habs

imprisonment, [lav] entailment, tall, [med.] retention, suppression

عامیانه clink, pen

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حبس

  1. مترادف:
    بازداشتگاه زندان سجن حبسگاه سیاه‌چال محبس
    متضاد:
    آزاد کردن
  1. مترادف:
    بازداشت توقیف زندانی گرفتار محبوس مقید
  1. مترادف:
    اسارت دستاق گرفتاری
  1. مترادف:
    بند ضبط نگهداری
  1. مترادف:
    بازداشتن
  1. مترادف:
    توقیف کردن بازداشت کردن زندانی کردن

ارجاع به لغت حبس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حبس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حبس

لغات نزدیک حبس

پیشنهاد بهبود معانی