فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بازداشتن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    baazdaashtan
  • to prevent, to dissuade, to detain, to hold back
  • check, coerce, cramp, detain, discourage, dissuade, encumber, enjoin, inhibit, keep, restrain, stop
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بازداشتن

ارجاع به لغت بازداشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازداشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بازداشتن

پیشنهاد بهبود معانی