فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بازداشتن به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

baazdaashtan

to prevent, to dissuade, to detain, to hold back

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

check, coerce, cramp, detain, discourage, dissuade, encumber, enjoin, inhibit, keep, restrain, stop

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازداشتن

  1. مترادف:
    جلوگیری ردع ممانعت منع نهی
    متضاد:
    امر

ارجاع به لغت بازداشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازداشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازداشتن

لغات نزدیک بازداشتن

پیشنهاد بهبود معانی