آخرین به‌روزرسانی:

مخمصه به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / makhmase /

conjuncture, contretemps, corners, dilemma, hot water, jam, pass, pickle, plight, predicament, scrape, strait, trouble

عامیانه fix, funk, bind

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

مجازی hornet's nest

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مخمصه

  1. مترادف:
    اشکال دردسر قید سختی دشواری گرفتاری گیرودار مخاطره
  1. مترادف:
    گرسنگی
  1. مترادف:
    رنج زحمت
  1. مترادف:
    بدبختی غم بزرگ

ارجاع به لغت مخمصه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مخمصه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مخمصه

لغات نزدیک مخمصه

پیشنهاد بهبود معانی