امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

سختی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

sakhti
difficulty, hardship

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سختی

  1. مترادف:
    آزار اشکال بلا تعب تعسر تندی تنگی ثقل خشونت دشواری رنج زجر زحمت سختی شدت صعوبت صلابت ضراء عذاب عسرت عنت غلظت فشار گرفتاری محکمی محنت مرارت مشقت مصیبت
    متضاد:
    آسانی سستی

ارجاع به لغت سختی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سختی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سختی

لغات نزدیک سختی

پیشنهاد بهبود معانی