آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

بلا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / balaa /

calamity, misfortune, disaster, evil, catastrophe, plight, affliction, trial, scourge, plague, woe, pest

calamity

misfortune

disaster

evil

catastrophe

plight

affliction

trial

scourge

plague

woe

pest

مصیبت، اتفاق بسیار بد

بلای الهی

the scourge of God

سیل نوعی بلا است.

The flood is a disaster.

صفت
فونتیک فارسی / balaa /

عامیانه naughty, mischievous, prankish, impish

naughty

mischievous

prankish

impish

ناقلا، شیطان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

واقعا پسر بلایی هستی! نگاه کن چه کار کردی!

You're a very naughty boy! Look what you've done!

نوجوان بلا

impish teenager

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بلا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
مترادف:
مترادف:
متضاد:

ارجاع به لغت بلا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بلا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بلا

لغات نزدیک بلا

پیشنهاد بهبود معانی