آخرین به‌روزرسانی:

آزار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

زجر، اذیت

فونتیک فارسی

aazaar
اسم

injury, harm, persecution, bother, hurt, torment, torture, offense, trouble, vexation, irritation, harassment, victimization, molestation, devilment, mischief, oppression, annoyance

آزار مردمی که در امور دینی هم عقیده نیستند

the persecution of people who differ on religious matters

آزار مخالفان دولت توسط پلیس

the harassment of dissidents by the police

رنج، بیماری

فونتیک فارسی

aazaar
اسم

illness, injury, disease, pain, ill treatment, malady, ache, ailment

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آزار ناگهانی بیمار، پزشکان را نگران کرد.

The sudden illness of the patient alarmed the doctors.

آزار ناشی از آسیب، او را تمام شب بیدار نگه داشت.

The pain from his injury kept him awake all night.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آزار

  1. مترادف:
    آسیب بلا صدمه گزند
  1. مترادف:
    تعدی جفا جور ستم ظلم
  1. مترادف:
    اذیت تعذیب زجر شکنجه عذاب
  1. مترادف:
    تعب سختی محنت مرارت مشقت
  1. مترادف:
    تاذی مزاحمت
  1. مترادف:
    رنج رنجه عنا

ارجاع به لغت آزار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آزار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آزار

لغات نزدیک آزار

پیشنهاد بهبود معانی