آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

محنت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mehnat /

ادبی suffering, affliction, hardship, toil, tribulation, misery, pain, crucible, travail, adversity, persecution

suffering

affliction

hardship

toil

tribulation

misery

pain

crucible

travail

adversity

persecution

مشقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

تو کز محنت دیگران بی‌غمی...

you who are unmoved by others' suffering...

گناه معمولاً محنت را در پی دارد.

Guilt usually connotes suffering.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محنت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت محنت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محنت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محنت

لغات نزدیک محنت

پیشنهاد بهبود معانی