annoyance, harassment, bother, irritation, teasing, vexation, persecution, wind up, harm, bothering, devilment, ill treatment
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او سعی کرد اذیت رئیس غرغرویش را نادیده بگیرد.
She tried to ignore the bothering of her nagging boss.
اذیت بچهها نشانهی آشکار نیاز آنها به توجه بود.
The children's bothering was a clear sign that they needed some attention.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اذیت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اذیت