به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

زرنگ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • چابک، زیرک
  • فونتیک فارسی

    zerang
  • صفت
    عامیانه clever, bright, smart, spry, agile, nimble, dapper, adroit, cunning, astute, arch, shrewd, ingenious, politic, sharp, alert, wise, competent, slick, cute
    • - او فردی زرنگ و حقه‌باز است.

    • - He is a clever and indirect individual.
    • - سوداگر زرنگ

    • - a shrewd businessman
  • عامیانه cute, with-it
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد زرنگ

ارجاع به لغت زرنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زرنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/زرنگ

لغات نزدیک زرنگ

پیشنهاد بهبود معانی