nimble, agile, quick, tripping, spry, speedy, adroit, active, swift, fast, light, brisk, alert, light-footed, lively, prompt, clever
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کوهنورد چالاک
a nimble mountain climber
گربهی چالاک به سرعت از درخت بالا رفت تا پرنده را بگیرد.
The nimble cat quickly climbed up the tree to catch the bird.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چالاک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چالاک