فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

آماده به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مجهز، مهیا

فونتیک فارسی

aamaade
صفت

ready, prepared, fit, equipped, apt, conditioned, mobilized, on the ready

برای هر سؤالی جواب حاضر و آماده دارد.

She always had a ready reply for any question.

او با آمادگی کامل به این پروژه رسید.

He arrived fully prepared to tackle the project.

متمایل، مستعد

فونتیک فارسی

aamaade
صفت

disposed, amenable, prone, susceptible, predispose, inclined

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

صاحب‌خانه آماده‌ی صحبت برای افزایش اجاره بود.

The landlord was amenable to negotiating the rent increase.

احساساتش او را آماده‌ی سوءاستفاده می‌کرد.

Her emotions made her susceptible to manipulation.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آماده

  1. مترادف:
    آراسته بسیجیده پرداخته تامین تهیه حاضر روبراه ساخته فراهم مجهز مرتب مهیا
    متضاد:
    نامهیا
  1. مترادف:
    چالاک سازمند مستعد

ارجاع به لغت آماده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آماده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آماده

لغات نزدیک آماده

پیشنهاد بهبود معانی