آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مهیا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / mohayyaa /

prepared, ready, available, equipped, fit, up, mobilized, fitted out, put together, readied, alerted

prepared

ready

available

equipped

fit

up

mobilized

fitted out

put together

readied

alerted

حاضر، آماده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

ارتش را برای جنگ مهیا کردن

to prepare the army for war

در دسترس قرار دادن، مهیا کردن، برای استفاده آماده کردن

to make available

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مهیا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
آماده تهیه حاضر سازمند فراهم مستعد معد بسیجیده
متضاد:

ارجاع به لغت مهیا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهیا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مهیا

لغات نزدیک مهیا

پیشنهاد بهبود معانی