آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۴

    فشار به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / feshaar /

    pressure, stress, squeeze, wring, squeezing, tension, tug, beat, constriction, impression, push, constraint, compression, brunt, force, duress

    pressure

    stress

    squeeze

    wring

    squeezing

    tension

    tug

    beat

    constriction

    impression

    push

    constraint

    compression

    brunt

    force

    duress

    نیروی واردشده

    با فشار این دکمه ماشین به کار می‌افتد.

    Pushing this button will activate the machine.

    فشار به سوی بالا سطح صخره را گنبدسان کرده است.

    Upward pressure has domed the rock surface.

    اسم
    فونتیک فارسی / feshaar /

    hustle, tension, press, depression, push, coercion, pinch, pressure, burden, demand, compulsion, urge, tax, strain

    hustle

    tension

    press

    depression

    push

    coercion

    pinch

    pressure

    burden

    demand

    compulsion

    urge

    tax

    strain

    رنج روحی یا جسمی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    تسلیم فشار شدن

    to bow to pressure

    جنگ صنایع را تحت فشار شدید قرار داد.

    The war made heavy demands on the industry.

    فیزیک potential

    potential

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد فشار

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    تنگی سختی ضیق
    مترادف:
    اختناق تضییق
    مترادف:
    تنگی جبر حرج زور عقده

    سوال‌های رایج فشار

    فشار به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «فشار» در زبان انگلیسی به pressure ترجمه می‌شود.

    «فشار» مفهومی چندبعدی است که در زمینه‌های مختلفی از جمله فیزیک، روان‌شناسی، اجتماعی و اقتصادی کاربرد دارد. در معنای فیزیکی، فشار به نیرویی گفته می‌شود که بر سطحی وارد می‌شود و واحد اندازه‌گیری آن معمولاً پاسکال یا نیوتن بر متر مربع است. این نیرو می‌تواند بر اجسام یا سیالات اثر گذاشته و باعث تغییر شکل، حرکت یا تغییر وضعیت آن‌ها شود.

    در روان‌شناسی، فشار به شرایط و موقعیت‌هایی اشاره دارد که فرد تحت تأثیر آن‌ها احساس استرس، اضطراب یا نیاز به واکنش سریع و مؤثر پیدا می‌کند. فشار روانی می‌تواند ناشی از توقعات بالا، مشکلات کاری، مسائل خانوادگی یا حتی فشارهای اجتماعی باشد. مدیریت فشارهای روانی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا فشارهای بیش از حد ممکن است به سلامت جسمی و روانی آسیب برسانند.

    از منظر اجتماعی و اقتصادی، فشار به وضعیت‌هایی گفته می‌شود که فرد یا گروهی مجبور به انجام کاری یا تغییر رفتار خود تحت تأثیر شرایط بیرونی یا اجبارهای محیطی می‌شوند. این فشارها ممکن است ناشی از قوانین، رقابت‌های بازار، انتظارات فرهنگی یا وضعیت‌های بحرانی باشند و بر تصمیم‌گیری‌ها و رفتارهای انسان تأثیرگذار باشند.

    در صنعت و مهندسی، شناخت و کنترل فشارها بسیار حیاتی است. طراحی ساختمان‌ها، ماشین‌آلات، لوله‌کشی‌ها و تجهیزات مختلف نیازمند درک دقیق فشارهای وارد بر آن‌ها است تا از شکست یا خرابی جلوگیری شود. به همین دلیل، مطالعه‌ی فشار و تأثیرات آن بخشی اساسی از علوم مهندسی به شمار می‌آید.

    «فشار» واژه‌ای است که هم به نیروهای فیزیکی و هم به نیروهای روانی و اجتماعی اشاره دارد. این واژه نمادی است از تأثیرات بیرونی و درونی که انسان و محیط پیرامون را شکل می‌دهند و نیازمند آگاهی، مدیریت و تعادل برای حفظ سلامت و کارایی در زندگی و فعالیت‌هاست.

    ارجاع به لغت فشار

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «فشار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فشار

    لغات نزدیک فشار

    • - فش فش
    • - فش فش کردن
    • - فشار
    • - فشار آوردن
    • - فشار آوردن بر
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.