آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۳

    Clock

    klɑːk klɒk

    گذشته‌ی ساده:

    clocked

    شکل سوم:

    clocked

    سوم‌شخص مفرد:

    clocks

    وجه وصفی حال:

    clocking

    شکل جمع:

    clocks

    معنی clock | جمله با clock

    countable A1

    زمان‌سنج، تپش زمان‌سنجی، ساعت

    countable

    ساعت (دیواری)، سنجیدن باساعت

    clock, ساعت (دیواری)، سنجیدن باساعت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The clock on the table ticked away.

    ساعت روی میز تک‌تک می‌کرد.

    nine o'clock

    ساعت نه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The church clock struck six.

    ساعت کلیسا ساعت شش را اعلام کرد.

    A clock on a car shows speed or the number of kilometers travelled.

    شمارگر اتومبیل سرعت یا تعداد کیلومترهای طی شده را نشان می‌دهد.

    His speed was clocked at two hundred miles per hour.

    سرعت او در هر ساعت دویست مایل محاسبه شد.

    We must work against the clock.

    باید با عجله کار کنیم.

    He reckons that he has clocked up more than two hundred thousand miles in a life of cycling.

    او حساب می‌کند که طی یک عمر دوچرخه‌سواری بیش از دویست هزار میل را طی کرده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد clock

    1. noun timekeeping device
      Synonyms:
      watch timer timepiece ticker chronometer stopwatch hourglass sundial chronograph alarm timekeeper digital watch pendulum turnip tick-tock timemarker chroniker tattler big ben

    Phrasal verbs

    clock in

    (در کارخانه و اداره و غیره) ساعت شروع کار خود را ثبت کردن (با قرار دادن کارت در دستگاه کارت‌زنی)

    سنجیده شدن

    clock off

    (در کارخانه و اداره و غیره) ساعت پایان کار خود را ثبت کردن (با قرار دادن کارت در دستگاه کارت‌زنی)

    clock on

    clock in

    clock up

    (طبق دستگاه شمارگر و غیره) جمع بندی کردن، بالغ شدن بر

    Collocations

    by the clock (or according to the clock)

    طبق ساعت، به موقع، با در نظر گرفتن زمان

    turn (or set or put) the clock back

    1- (عقربه‌ی) ساعت را به عقب کشیدن 2- به زمان گذشته بازگشتن، به قهقرا رفتن

    Idioms

    against the clock

    با شتاب

    around (or round) the clock

    بیست و چهار ساعته، در تمام ساعات، شب و روز

    سوال‌های رایج clock

    معنی clock به فارسی چی میشه؟

    کلمه "clock" در زبان انگلیسی به معنی "ساعت" است و به ابزارهایی اشاره دارد که برای نمایش زمان طراحی شده‌اند. ساعت‌ها می‌توانند به صورت آنالوگ یا دیجیتال باشند و انواع مختلفی دارند. در اینجا به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب درباره ساعت می‌پردازیم.

    معانی و توضیحات

    1. تعریف عمومی:

    ساعت دستگاهی است که زمان را اندازه‌گیری و نمایش می‌دهد. این دستگاه می‌تواند به صورت مکانیکی، الکتریکی یا دیجیتال عمل کند.

    2. انواع ساعت:

    - ساعت آنالوگ: این نوع ساعت‌ها معمولاً دارای عقربه‌هایی هستند که بر روی صفحه‌ای گرد حرکت می‌کنند و زمان را نمایش می‌دهند. ساعت آنالوگ به دو نوع تقسیم می‌شود: ساعت‌های دیواری و ساعت‌های مچی.

    - ساعت دیجیتال: این نوع ساعت‌ها زمان را به صورت عددی نمایش می‌دهند و معمولاً از یک صفحه نمایش LCD یا LED استفاده می‌کنند. این ساعت‌ها معمولاً دارای امکانات اضافی مانند زنگ هشدار، کرنومتر و تقویم هستند.

    3. تاریخچه ساعت:

    تاریخچه ساعت به هزاران سال پیش برمی‌گردد. اولین ساعت‌ها در مصر باستان و بابل ساخته شدند. این ساعت‌ها معمولاً به شکل ساعت‌های آفتابی بودند که با حرکت خورشید زمان را نشان می‌دادند. با پیشرفت فناوری، ساعت‌های مکانیکی در قرن 14 میلادی در اروپا معرفی شدند که به تدریج جایگزین ساعت‌های آفتابی شدند.

    نکات جالب

    1. مفهوم زمان:

    ساعت‌ها با مفهوم زمان مرتبط‌اند. زمان به عنوان یک مفهوم فلسفی و علمی، در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی دارد. برای مثال، در برخی فرهنگ‌ها زمان خطی است و در برخی دیگر دورانی.

    2. ساعت بیولوژیکی:

    انسان‌ها و بسیاری از موجودات زنده دارای ساعت بیولوژیکی هستند که به آن‌ها کمک می‌کند تا الگوهای خواب و بیداری خود را تنظیم کنند. این ساعت داخلی تحت تأثیر نور خورشید و شرایط محیطی قرار دارد.

    3. ساعت جهانی:

    ساعت جهانی (UTC) به عنوان ساعت استاندارد برای هماهنگی زمان در سراسر جهان استفاده می‌شود. این ساعت به دلیل تفاوت‌های زمانی در مناطق مختلف، به نقاط مختلف زمان محلی تبدیل می‌شود.

    4. ساعت‌های هوشمند:

    با پیشرفت تکنولوژی، ساعت‌های هوشمند به بازار عرضه شده‌اند که علاوه بر نمایش زمان، امکاناتی نظیر ردیابی فعالیت‌های ورزشی، نظارت بر سلامت، دریافت نوتیفیکیشن‌ها و حتی تماس تلفنی را ارائه می‌دهند.

    5. تأثیر فرهنگی:

    ساعت‌ها در فرهنگ‌های مختلف نشان‌دهنده نظم و ترتیب هستند. در برخی فرهنگ‌ها، زمان اهمیت زیادی دارد و تأخیر در قرار ملاقات‌ها ناپسند محسوب می‌شود. در حالی که در برخی دیگر، زمان به صورت انعطاف‌پذیرتری در نظر گرفته می‌شود.

    گذشته‌ی ساده clock چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده clock در زبان انگلیسی clocked است.

    شکل سوم clock چی میشه؟

    شکل سوم clock در زبان انگلیسی clocked است.

    شکل جمع clock چی میشه؟

    شکل جمع clock در زبان انگلیسی clocks است.

    وجه وصفی حال clock چی میشه؟

    وجه وصفی حال clock در زبان انگلیسی clocking است.

    سوم‌شخص مفرد clock چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد clock در زبان انگلیسی clocks است.

    ارجاع به لغت clock

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «clock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clock

    لغات نزدیک clock

    • - clochard
    • - cloche
    • - clock
    • - clock frequency
    • - clock generator
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.