گذشتهی ساده:
clockedشکل سوم:
clockedسومشخص مفرد:
clocksوجه وصفی حال:
clockingشکل جمع:
clocks(در کارخانه و اداره و غیره) ساعت شروع کار خود را ثبت کردن (با قرار دادن کارت در دستگاه کارتزنی)
سنجیده شدن
(در کارخانه و اداره و غیره) ساعت پایان کار خود را ثبت کردن (با قرار دادن کارت در دستگاه کارتزنی)
clock in
(طبق دستگاه شمارگر و غیره) جمع بندی کردن، بالغ شدن بر
by the clock (or according to the clock)
طبق ساعت، به موقع، با در نظر گرفتن زمان
turn (or set or put) the clock back
1- (عقربهی) ساعت را به عقب کشیدن 2- به زمان گذشته بازگشتن، به قهقرا رفتن
با شتاب
بیست و چهار ساعته، در تمام ساعات، شب و روز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clock» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clock