فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hourglass

ˈaʊrɡlæs ˈaʊəɡlɑːs

شکل جمع:

hourglasses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ساعت شنی، ساعت ماسه‌ای، ساعت ریگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The hourglass symbolizes the passage of time.

ساعت شنی نماد گذر زمان است.

She turned the hourglass upside down to begin the game.

او برای شروع بازی ساعت ریگی را وارونه کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Ashkan admired the delicate design of the hourglass.

اشکان طراحی ظریف ساعت ماسه‌ای را تحسین کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hourglass

  1. noun a device used to measure the passage of time. It typically consists of two glass bulbs connected by a narrow neck, with sand or another granular material flowing from the upper bulb to the lower one at a constant rate

ارجاع به لغت hourglass

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hourglass» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hourglass

لغات نزدیک hourglass

پیشنهاد بهبود معانی