آخرین به‌روزرسانی:

Pendulum

ˈpendʒləm ˈpendjələm

شکل جمع:

pendulums

معنی و نمونه‌جمله

noun

اونگ، جسم آویخته، پاندول، نوسان، تمایل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The pendulum of public opinion has changed in his favor.

گرایش عقاید عامه به سود او تغییر یافته است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pendulum

  1. noun an instrument
    Synonyms:
    swing pendant oscillator suspended body

ارجاع به لغت pendulum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pendulum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pendulum

لغات نزدیک pendulum

پیشنهاد بهبود معانی