امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fruitcake

ˈfruːtkeɪk ˈfruːtkeɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fruitcakes

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: fruit cake

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
غذا و آشپزی کیک میوه، کیک میوه‌ای (نوعی کیک که از میوه‌های خشک مانند کشمش تهیه می‌شود) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- My sister baked a delicious fruitcake for the celebration.
- خواهرم برای جشن کیک میوه‌ای خوش‌مزه‌ای پخت.
- After a week, the fruitcake was still moist and flavorful.
- بعد‌از یک هفته، کیک میوه همچنان تروتازه و خوش‌طعم بود.
- The fruitcake sat untouched on the table for weeks.
- کیک میوه‌ای هفته‌ها روی میز دست‌نخورده مانده بود.
noun informal
آدم دیوانه، فرد بی‌عقل‌، آدم مجنون
- Everyone in the office believes he's a real fruitcake.
- همه در دفتر اعتقاد دارند که او یک دیوانه‌ی به‌تمام‌معنا است.
- At the party, he entertained us with stories that only a fruitcake would believe.
- او در مهمانی ما را با داستان‌هایی سرگرم کرد که فقط یک آدم بی‌عقل آن‌ها را باور می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fruitcake

  1. noun a cake containing a lot of dried fruit, such as raisins
  1. noun an eccentric or mad person
    Synonyms:
    crackpot crank nut nut-case screwball

ارجاع به لغت fruitcake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fruitcake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fruitcake

لغات نزدیک fruitcake

پیشنهاد بهبود معانی