همچنین میتوان از hit upon به جای hit on استفاده کرد.
کشف کردن، (ناگهان مشکل یا مسئلهای را) حل کردن، به فکر افتادن
She hit on the idea of starting her own business after years of working for others.
او به فکر افتاد که بعد از سالها کار کردن برای دیگران کسبوکار خودش را شروع کند.
The students hit on a solution to the math problem.
دانشآموزان راه حل مسئلهی ریاضی را کشف کردند.
مخ زدن، لاس زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's not appropriate to hit on someone in a professional setting.
لاس زدن با دیگران در محیطی حرفهای شایسته نیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hit on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hit-on