با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Hit On

hɪt ɔn hɪt ɒn
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از hit upon به‌ جای hit on استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    کشف کردن، (ناگهان مشکل یا مسئله‌ای را) حل کردن، به فکر افتادن
    • - She hit on the idea of starting her own business after years of working for others.
    • - او به فکر افتاد که بعد از سال‌ها کار کردن برای دیگران کسب‌وکار خودش را شروع کند.
    • - The students hit on a solution to the math problem.
    • - دانش‌آموزان راه حل مسئله‌ی ریاضی را کشف کردند.
  • phrasal verb slang
    مخ زدن، لاس زدن
    • - It's not appropriate to hit on someone in a professional setting.
    • - لاس زدن با دیگران در محیطی حرفه‌ای شایسته نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت hit on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hit on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hit-on

لغات نزدیک hit on

پیشنهاد بهبود معانی